کینگ مووی

این فیلم داستان یک خلافکار اصلاح‌شده را روایت می‌کند که تلاش دارد گذشته‌اش را پشت سر بگذارد، اما با بازگشت ناگهانی برادر دوقلوی دیوانه‌اش، زندگی او کاملاً دچار آشفتگی می‌شود. آن‌ها در یک سفر جاده‌ای پرخطر برای پیدا کردن گنجی بزرگ، باید از گلوله‌ها، قانون و مادری سلطه‌جو فرار کنند. در طول این سفر، آن‌ها باید قبل از اینکه اختلافاتشان به درگیری مرگباری منجر شود، راهی برای کنار آمدن با یکدیگر پیدا کنند.

الیزابت "لی" میلر، مدل مد سابق، پس از ایجاد پیوند عاشقانه با دلال هنری رولاند پنروز، فرانسه را ترک کرده و به لندن می‌رود. رابطه پرشور آن‌ها همزمان با آغاز جنگ در اروپا شکل می‌گیرد. الیزابت تصمیم می‌گیرد حرفه مدلینگ را کنار بگذارد و به عنوان عکاس جنگی فعالیت کند، مستنداتی از جنگ جهانی دوم را به ثبت برساند و در خط مقدم نبردها حضور پیدا کند، به ویژه زمانی که لندن در میانه حملات شدید قرار می‌گیرد.

این فیلم در سیاره سایبرترون، محل تولد آتوبات‌ها و دسپتیکان‌ها، جریان دارد و به رابطه پیچیده و پرتنش بین آپتیموس پرایم و مگاترون می‌پردازد. داستان به روزهای اولیه جنگ میان این دو گروه و انگیزه‌های شخصی و ایدئولوژیکی آپتیموس و مگاترون تمرکز دارد، در حالی که آن‌ها از متحدان به دشمنانی سرسخت تبدیل می‌شوند. این فیلم به ریشه‌های عمیق‌تر این نبرد طولانی و تحول شخصیت‌ها می‌پردازد.

در ایالت اکلاهما و در دهه 1930، درست در میانه طوفان‌های گرد و غبار ویرانگر، زنی به این باور می‌رسد که حضوری شوم و ناپیدا خانواده‌اش را تهدید می‌کند. در حالی که شرایط محیطی و اجتماعی به وخامت می‌رود، او با این نیروی مرموز و تاریک درگیر می‌شود و تلاش می‌کند از خانواده‌اش در برابر این تهدید ناشناخته محافظت کند.

در این داستان، کمپ کورال برای دیدار مجدد دوستان باب اسفنجی آماده می‌شود، اما به‌زودی او و دوستانش توسط یک شخصیت مرموز که در سایه‌ها کمین کرده است، تعقیب می‌شوند. در حالی که این ماجرا پیش می‌رود، دوستان باب اسفنجی در کمپینگ یکی‌یکی ناپدید می‌شوند، و ترس و معماهایی کمپ را فرا می‌گیرد.

پس از یک حادثه مرگبار در دریای آزاد، زنی جوان و دو دوستش توسط ناخدای یک کشتی ماهیگیری نجات می‌یابند. اما خیلی زود متوجه می‌شوند که این کشتی اسرار وحشتناکی را در خود پنهان کرده و نجاتشان تنها آغاز کابوسی بزرگ‌تر است.

در حالی که ولورین (هیو جکمن) از جراحات سخت خود بهبود می‌یابد، او ناچار می‌شود با ددپول (رایان رینولدز)، شخصیت شوخ و بی‌پروا، برای مقابله با یک دشمن مشترک و خطرناک همکاری کند. این اتحاد غیرمنتظره که مملو از تنش‌های طنزآمیز و درگیری‌های نفس‌گیر است، دو قهرمان را به چالش‌های تازه‌ای می‌کشاند. آن‌ها باید اختلافات خود را کنار بگذارند و در نبردی حماسی برای نجات جهان مبارزه کنند.

داستان درباره مادری و پسران دوقلویش است که سال‌ها تحت تأثیر نیرویی بدخواه و ناشناخته قرار داشته‌اند. در ابتدا همه فکر می‌کنند که این مشکلات ناشی از مسائل عادی زندگی است، اما به مرور زمان یکی از پسران دوقلو متوجه حضور نیرویی شرور و مخوف می‌شود و شروع به شک در ماهیت واقعی این عذاب‌ها می‌کند.

سیلویا، یک مددکار اجتماعی با زندگی ساده و منظم، پس از سال‌ها با سائول، همکلاسی قدیمی‌اش از دبیرستان، در خانه‌اش ملاقات می‌کند. این دیدار غافلگیرکننده، هر دوی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و با باز کردن دری به گذشته، احساسات و خاطرات فراموش‌شده‌ای را دوباره زنده می‌کند.

نویسنده‌ای به شهری دورافتاده سفر می‌کند، جایی که در ابتدا به نظر می‌رسد همه چیز عادی است. اما به زودی متوجه می‌شود که مردم این شهر راز تاریکی را مخفی می‌کنند. او درمی‌یابد که ساکنان شهر خون‌آشام‌هایی هستند که در پوشش زندگی روزمره‌شان از انسان‌ها تغذیه می‌کنند. هرچه بیشتر در عمق این راز فرو می‌رود، فرار از سرنوشت مرگباری که در انتظارش است، سخت‌تر می‌شود. حالا باید تصمیم بگیرد که چگونه از این شهر وحشتناک جان سالم به در ببرد.

پسر جهنمی، به عنوان محقق مسائل ماوراء طبیعی، درگیر نبردی میان دنیای انسان‌ها و موجودات اهریمنی می‌شود. او باید با یک جادوگر باستانی انتقام‌جو مقابله کند و از نابودی دنیا جلوگیری نماید.

موجودات افسانه‌ای قصد دارند علیه انسان‌ها شورش کرده و بر دنیا حکمرانی کنند. پسر جهنمی و یارانش وظیفه دارند تا با این تهدید مقابله کنند و از بشریت در برابر این موجودات شورشی محافظت کنند. در این نبرد حماسی، آن‌ها باید با نیروهای افسانه‌ای و ماورایی مواجه شده و دنیا را از سقوط نجات دهند.