کینگ مووی

"فیل"، گزارشگر هواشناسی تلویزیونی اهل فیلادلفیا با نارضایتی به شهر کوچکی می رود تا مراسم سالانه ی روز معروف دوم فوریه را پوشش دهد. صبح روز بعد از خواب بیدار می شود و در می یابد که بار دیگر دوم فوریه است. این اتفاق مرتبا در روزهای بعد هم رخ می دهد...

در دهه 1950، با مبارزه مردم الجزایر برای استقلال از دولت فرانسه، ترس و خشونت تشدید شد.

در طول اشغال لهستان توسط نازی ها، یک گروه بازیگری درگیر تلاش های یک سرباز لهستانی برای ردیابی یک جاسوس آلمانی می شود.

خانواده‌ای از ابرقهرمان‌ها که سعی می کنند زندگی کاملا معمولی ای را در بین مردم داشته باشند ، از روی اجبار وارد یک نبرد سخت می شوند تا دنیا را نجات دهند. اما…

داستان یک شکارچی به نام "هیو گلس" که در حین شکار مورد حمله ی یک خرس قهوه ای قرار گرفته و دو مرد که در این شکار همراه او بودند، وسایلش را دزدیده و او را نیمه جان رها می کنند؛ او جان سالم به در می‌برد و ۳۵۰ مایل را در طبیعت وحشی می پیماید تا از کسانی که به او خیانت کرده اند، انتقام بگیرد.

«نینا» مدت زمان زیادی از عمر خود را صرف یادگیری رقص باله نموده و برای رسیدن به موفقیت، سخت تلاش می‌کند. او برای به دست آوردن نقش اول باله‌ی «دریاچه‌ی قو» اثر «چایکوفسکی»، باید مربی سختگیرش را متقاعد کند که می‌تواند نقش قوی سفید و سیاه به صورت همزمان اجرا کند.

«کاپیتان آمریکا (استیو راجرز)» در پی یافتن و تثبیت جایگاهش در دنیای جدید است و با نبردها و چالش‌های قدیم در قالب شخصیتی جدید به نام «ماموری از شوروی سابق به نام سرباز زمستان» نمایان می‌شود...

سال ۱۹۴۲. آمریکا به تازگی وارد جنگ جهانی دوم شده، و «استیو راجرز» (کریس ایوانز) که در امتحان ورودی ارتش قبول نشده است،‌ در کمال نا امیدی به سر می برد. اما وقتی که او برای یک پروژه سری داوطلب می شود، همه چیز تغییر می کند. او تحت یک آزمایش فوق سری قرار می گیرد، و ناگهان بدن ضعیف او به طرزی باورنکردنی قدرتمند می شود...

در یکی از محله های فقیر نشین حومه ی پاریس، یک مجتمع مسکونی به محاصره ی پلیس درمی آید. سه جوان ساکن در مجتمع، «سعید» (تاقمائویی)، عرب مهاجر؛ «ون» (کاسل)، یهودی کله شق؛ و «اوبر» (کونده)، افریقایی بوکسور، که به خاطر بی کاری به شغل های پست و سرقت و خرید و فروش مواد مخدر روی آورده اند، با پلیس درگیر می شود ...

نه سال پس از اولین ملاقات جسی و سلین، آنها دوباره در تور فرانسوی کتاب جسی با یکدیگر روبرو می شوند.

در سال 1431، ارتش اشغال‏‌گر انگلستان محاکمه‌ه‏اى فرمایشى برپا مى‏ کند تا رهبر نیروهاى مقاومت فرانسه، زنى روستایى به نام "ژان" (ماریا فالکونتى)، را به قتل برسانند.

روآندا. «پل روسساباجینا» (چیدل)، مدیر هتل «هزار تپه» در کیگالی است. پس از چندی خشونت های قومی بالا می گیرد و افراد قبیله ی هوتو آغاز به کشتار افراد قبیله ی توتسی می کنند. «پل» نمی تواند درست روی دست بگذارد و با این که خودش از قبیله ی «هوتو» است، به پناهندگان توتسی در هتل جا می دهد...