یک خانواده مافیای لندنی به نام هریگان درگیر نزاعی با خانواده استیونسون می شوند که امکان دارد به زندگی و امپراتوری آن ها پایان دهد. آن ها برای محافظت از خانواده خود از کار چاق کنی به نام هری دا سوزا کمک می خواهند...
"هری" و دوست صمیمی اش "تایرون"، معتادان فقیری هستند که در کانی آیلند نیویورک زندگی می کنند. "هری" رؤیای فروش نیم کیلو هرویین را در سر می پروراند تا با پول آن بتواند به اتفاق دوست معتاد دیگرش "ماریون" بوتیک لباسی باز کنند...
«گوندو» ( میفونه ) مدیر تولید یك كمپانى كفش سازى ست. فرزند گوندو را مى ربایند و در قبال آزادی او تقاضاى پول هنگفتى مى كنند؛ اما خیلى زود معلوم مى شود كه به اشتباه فرزند راننده ى گوندو را ربوده اند...
«کریس اوانز» در این فیلم اکشن کمدی ماجراجویانه به کارگردانی «دکستر فلچر» نقش مردی محجوب به نام کول را بازی میکند که عاشق زنی به نام سیدی با بازی «آنا د آرماس» میشود اما بعد پی میبرد که او یک مأمور مخفی است. آنها پیش از دومین قرار ملاقاتشان باید یک ماجراجویی بینالمللی را آغاز کنند...
داستان این فیلم درباره ی توانایی و قدرت شزم جادویی هزارساله است که توسط جادوگری به نام ماماراگان به یک نفر در طی هزار سال بخشیده میشود و از قضا این قرعه به نام جوانی کم تجربه به نام بیلی بتسون میافتد که باعث به وجود آمدن ماجراهای فراوانی میشود و…
یک متخصص کامپیوتر آمریکایی و روسی دوستی غیرمحتملی با هم پیدا میکنند و سعی میکنند از KGB فرار کنند و معروفترین بازی ویدیویی جهان را به خارج از اتحاد جماهیر شوروی قاچاق کنند...
در سال 1927، «دان لاکوود» و «لینا لامونت» یک زوج مشهور هنری هستند. اما لینا عشق روی صحنه را با عشق واقعی اشتباه می گیرد. دان همراه شریک قدیمی خود «کاسمو»، تلاش زیادی کرده تا به جایی که امروز در آن قرار دارد برسد. دان آهنگ های زیبایی را در جدیدترین فیلم خود و لینا می خواند. اما با وجود تلاش های بسیار ...
فیلم داستان زنی جوان به نام آلیسون اسکات را روایت میکند که پس از این که در شغلش ترفیع مییابد، به همراه خواهر بزرگش به این مناسبت یک جشن میگیرند ولی آلیسیون در آنجا با مردی به نام بن استون آشنا میشود و ...
دو غریبه متوجه می شوند که به طرز عجیبی به هم ربط داده شده اند. با شکل گیری این ارتباط، آیا فاصله ی مکانی تنها چیزیست که آن ها را از هم جدا نگه خواهد داشت؟
دو دوست در جست و جوی رفیق دوران دانشگاه شان «رانچو» هستند. طی این مدت آن ها خاطرات تلخ و شیرینی که با رانچو داشته اند را به یاد می آورند، کسی که باعث شد آن ها در مورد همه چیز متفاوت فکر کنند، و به همین دلیل تمام اطرافیان شان آن ها را احمق خطاب می کردند...