یک خانواده مافیای لندنی به نام هریگان درگیر نزاعی با خانواده استیونسون می شوند که امکان دارد به زندگی و امپراتوری آن ها پایان دهد. آن ها برای محافظت از خانواده خود از کار چاق کنی به نام هری دا سوزا کمک می خواهند...
"ویل هانتینگ" (مت دیمون)، سرایدار دانشگاه MIT، استعداد شگفت انگیزی در ریاضیات دارد، اما به یک روانشناس نیز احتیاج است تا به او در پیدا کردن مسیر زندگیاش کمک کند...
در سفری برای یافتن درمانی برای نفرین تاتاریگامی (Tatarigami)، آشیتاکا (Ashitaka) خود را در میانه جنگ بین خدایان جنگل و تاتارا (Tatara) می بیند. در این ماجراجویی او با سان(San)، شاهزاده خانم مونونوکه نیز ملاقات می کند.
دومینیک تورتو و لتی، اکنون در ماه عسل بسر میبرند و برایان و میا نیز از کارها کناره گیری کرده اند. اما در این میان زنی مرموز، دومینیک تورتو را بار دیگر وارد دنیای جرم و جنایت میکند بطوریکه او حتی به نزدیکترین افراد خانواده اش نیز خیانت میکند. حال آقای هیچکس تمام اعضای خانواده تورتو و دشمنان او را دور هم جمع میکند، تا دومینیک را متوقف کنند …
در این قسمت دومینیک تورتو (دیزل) ، برایان اکانر (واکر) و بقیه اعضای خانواده شان به ادامه آخرین ماموریتشان در ایتالیا می پردازند ، جایی که لوک هابز (جانسون) در تعقیب آنها بود . همزمان با این ماجرا ، گروهی دیگر در لندن دست به سرقت چند ماشین و آشوب می زنند و هابز مجبور می شود به آنجا برود و آنها را دستگیر کند . بعد از آنکه مشخص می شود لتی (رودریگوئز) در سرقت لندن دست دارد ، تورتو هم قاطی ماجرا می شود ...
دامنیک تورتو به همراه گروهش برای بدست آوردن آزادیشان سرقت بزرگی را برنامه ریزی کرده اند. در همین حین یک رئیس قاچاقچی مواد مخدر برزیلی و یک مامور فدرال نیز به دنبالشان هستد...
پلیس سابق، «برایان او کانر»، بخاطر فراری دادن دوست متهمش، دستگیر میشود. اکنون به او فرصتی داده شده تا پلیس از مجازاتش چشم پوشی کند. او باید همراه یکی از دوستان قدیمیاش، به پلیس در دستگیری یک وارد کننده مواد مخدر کمک کند...
یک پلیس مخفی در یک گروه زیرزمینی از مسابقه دهندگان خیابانی نفوذ می کند. اما وقتی که دوستان جدیدش در این گروه به مظنونین اصلی پرونده تبدیل میشوند، وفاداریاش به پلیس زیر سوال می رود...