چهار فرد متفاوت ناگهان از طریق یک پورتال مرموز وارد دنیایی مکعبی و عجیب میشوند؛ جهانی که با نیروی تخیل زنده است. حالا برای بازگشت به خانه، باید با قوانین این سرزمین آشنا شوند و همراه با یک استاد غیرمنتظره، ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز کنند.
شیری به نام «اسکار» که همواره رویای پادشاهی بر جنگل را دارد، برادر خود را میکشد و برادرزادهاش «سیمبا» را فراری میدهد. «سیمبا» برای مدت طولانی راز مرگ پدر خود را نمیداند، تا اینکه... * دو دوبله جذاب و متفاوت
آدم کشی حرفه ای به نام "لئون" (ژان رنو) در آپارتمانی در محله ی ایتالیایی های نیویورک زندگی می کند. "استانسفیلد"، مأمور فاسد پلیس، تمام خانواده ی همسایه را می کشد و تنها دختر دوازده سالهی آنها "ماتیلدا" (ناتالی پورتمن) که برای خرید بیرون رفته جان سالم به در می برد...
خانوادهای کرهای که تمامی اعضای آن بیکار هستند و برای امرار معاش در پارکهای مجلل و پرزرق و برق رفت و آمد میکنند، درگیر حادثهای غیرمنتظره میشوند که...
"ولادیسلاف شیلمان" پیانیست با استعدادی است که در یک خانواده ی یهودی ثروتمند لهستانی به دنیا آمده است. پس از اشغال لهستان توسط نازی ها، "ولادیسلاف" را به اردوگاه کار اجباری می فرستند. اما او فرار می کند و طی چند سال بعد، در حالی که تلاش دارد به دست نیروهای اشغال گر اسیر نشود، از خ ...
دختری به نام «چیهیرو» به همراه پدر و مادرش، در حال جابجایی به خانهی جدیدشان هستند. آنها راه خود را گم میکنند و وارد شهرکی متروکه میشوند که پر از غذاهای متنوع است. «چهیرو» پس از گشت زدن در شهر پیش پدر و مادر خود برمیگردد تا از آنجا بیرون بروند ولی میبیند که آنها به خوک تبدیل شدهاند و تصمیم میگیرد راهی برای نجات والدین خود پیدا کند.
«مارتی مکفلای» 17 ساله با دانشمندی به نام «اِمت براون» آشنا میشود, که در حال ساخت ماشین زمان است ؛ و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظهی امتحان ماشین زمان، مورد حملهی تروریستی قرار میگیرند و «مارتی» که سعی میکند از دست آنها فرار کند، به 30 سال قبل بازمیگردد.
دو روبات با ظاهری انسانی از زمان آینده می آیند، یکی (شوارتسنگر) برای مراقبت از پسر بچه ای به نام «جان کانر» (فورلانگ) ـ که در آینده رهبری مبارزه ی انسان علیه کامپیوتر را به عهده خواهد گرفت ـ و دیگری «نابودگر تی هزار» (پاتریک) که بسیار پیشرفته تر است و می تواند به هر شکلی دربیاید.
در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراطوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» ( فیشر ) اسیر معاون امپراطور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره ی تاتوین می فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» ( همیل ) می افتند .
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.
«گوییدو» ی یهودی (بنینی) شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند...