کینگ مووی

داستان بنجامینی است که پس از فشار مالی و خانوادگی، مجبور می‌شود به عنوان معلم جایگزین در یک مدرسه کار کند. در حالی که تجربه‌ای در تدریس ندارد، او با چالش‌های جدید روبرو شده و به تدریج یاد می‌گیرد که چگونه به معلمی واقعی تبدیل شود.

داستان آنامیکا است که پس از تشخیص زوال عقل در مادرش، به خانه بازمی‌گردد. او تلاش می‌کند با گذشته و مشکلات خود روبه‌رو شود و رابطه‌اش را با مادرش که در حال از دست دادن حافظه‌اش است، بهبود بخشد.

درباره گروهی از دانشجویان در یک انجمن دانشگاهی است که مرزهای وفاداری، دوستی و اخلاق را آزمایش می‌کنند. در حالی که روابط میان اعضا پیچیده می‌شود، فشارهای اجتماعی و انتخاب‌های خطرناک زندگی آن‌ها را به سمت تاریکی می‌کشاند.

شیوع بیماری هاری در تایگا باعث شده است که گرگ‌های وحشی به انسان‌ها حمله کنند. در این میان، پدری ناامید برای حفظ جان پسرش او را در یک کلبه شکارچیان قرنطینه می‌کند، درحالی‌که اهالی منطقه با گله‌ای از گرگ‌های هار و یک شکارچی مرگبار روبه‌رو هستند.

در دل ریاض، جایی که ناامیدی و فرصت در هم تنیده‌اند، ماندوب داستان درگیرکننده فهد الغدعانی را روایت می‌کند؛ مردی با آسیب‌پذیری روانی که در حال مسابقه با زمان است تا پدر بیمارش را نجات دهد.

مونرو، سربازی که تبدیل به واعظ غیر روحانی شده است، زمانی که به یک شهرک بریتانیایی در دهه 1830 در کشور نیوزلند می رسد،گذشته خشونت آمیزش زیرسوال می رود و ایمان او مورد آزمایش قرار می گیرد.در همین حین او درگیر یک جنگ خونین بین قبایل مائوری می شود که ...

در قلب شهر کوچک دیکسی که با ویرانی‌های ناشی از اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کند، یک کلانتر محلی به نام بادی دیویس (با بازی جان تراولتا) تلاش می‌کند تا آرامش و امنیت را برقرار سازد...

یک دانش‌آموز نوجوان و نابغه که در یک مدرسه معتبر و خصوصی در واشنگتن درس می‌خواند، پس از آنکه برادر دوقلوی خود را در یک تیراندازی وحشیانه از دست می‌دهد، تصمیم می‌گیرد که خودش وارد عمل شود.

یک فراری در حال فرار و دوست دخترش به طعمه قاتل معروف و بی‌رحم «صورت سفید» تبدیل می‌شوند، کسی که افسانه‌اش ده‌ها سال است که جامعه محلی را ترسانده است.

داستان این فیلم در مورد مردی به نام بالاموروگان است که مسئولیتی سنگین را به عهده گرفته تا به دانش آموزان بی‎بضاعت با وجود سیاست‌های مربوط به آموزش در دهه 1990 میلادی، کمک کند و…

پس از مرگ رئیسشان، بیتریکس، کین و هارولد در فقر و بدبختی به زندگی در یک فروشگاه مواد غذایی متروکه پناه می‌برند. بیتریکس مصمم است که آن‌ها به تنهایی مبارزه کنند و به هر قیمتی که شده، کنترل دنیا را به دست بگیرند.

در دهه 1990 در چین، پس از چند قتل پی در پی در روستایی در حاشیه رودخانه، پلیس شروع به تحقیقات می کند. یک نفر فوراً دستگیر می شود؛ اما سرنخ هایی که پیدا می شود پلیس را نسبت به رفتار مردم محلی کنجکاو و حساس می کند.